: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: لوگوي وبلاگ :
: لوگوي دوستان من :
پسرخدا
عهد جدید
در عهد قدیم، کلمه، «پسر خدا» برای بنی اسرائیل،
بندگان صالح، انسانها، موجودات، حضرت سلیمان و حضرت داود، بکار رفته است، و طبق
این استعمال، میشود گفت: تا حدودی زیادی، همه موجودات به یک نحوی پسران خداوند به
حساب میآیند. ولی قدر مسلم آن این است، که از نظر یهودیان، بنی اسرائیل و بندگان
صالحی از آنان، پسران مخصوص خداوند به شمار میآیند. از این رو، «رابرت هیوم» گفته
است: «در بست و هشت جای تورات این تعلیم صریح یا ضمنی که خداوند همچون یک پدر میباشد
به چشم میخورد، با وجود این او تنها پدر یک گروه، نظیر بنی اسرائیل و یا پدر
کسانی که از او میترسند (بندگان صالح) میباشد»
در عهد جدید، دو نفر به طور خاص «پسر خدا» خوانده شده
است: اولین آن ها حضرت آدم «علیه السلام» است، زیرا که در سلسله اجداد حضرت مسیح
حضرت آدم پسر خدا معرفی شده است. و دومی آن حضرت عیسی مسیح است. آنجا که از
حضرت مسیح سوال میشود: «آیا تو مسیح پسر خدای متبارک هستی؟ عیسی گفته باشد: «آری
من هستم»
عهد جدید، برای حضرت مسیح القاب، صفات و ویژگیهای
فروانی حکایت کرده است، مانند: «مولود مقدس، بنده خدا، پسر انسان، مسیح، شبان نیکو، صورت خدای نادیده، پسرخدا، کلمه خدا، خداوند،
نکته: برخی از مشخصات و صفات حضرت مسیح
در اناجیل، مانند، «صورت خدای نادیده، پسر خدا، و خداوند» از شرک حکایت میکنند.
و حال آن که خداوند صفات زیادی را در قرآن برای آن حضرت بر شمرده است و هیچ کدام
آلوده به الوهیّت و شرک نیست.
از آن گذشته در انجیل لوقا، نیز، خدا بدن عیسی منع
شده است، آن که گفته است: حضرت عیسی در گفتمان که با صدوقیان و علماء آنان در باره
قیامت داشت و آنان سؤال میکردند و حضرت جواب میداد. در آخر عیسی از آنان این
سوال را کرد: او فرمود: چرا میگویند که مسیح موعود باید از نسل داوود پادشاه
باشد؟ در حالی که خود داوود، در کتاب زبور نوشته است. که خدا به خداوند من، مسیح،
گفت: بدست راست من بنشین تا دشمنانت را زیر پاهایت بیفکنم. چگونه ممکن است که
مسیح، هم پسر داوود باشد و هم خدای او؟
قرآن کریم
قرآن کریم، از حضرت عیسی مسیح، به بهترین وجه یاد نموده است، و او را از بزرگترین
پیامبران الهی و صاحب شریعت میداند. و برای او اوصاف و القاب منحصر به فرد یاد
نموده است؛ مانند:
1. «غلاماً زکیّاً»پسر بچه پاک و پاکیزه» این
اولین وعدهی است که فرشته الهی به حضرت مریم طی این جمله «قال ... ِلأَهَبَ
لَکِ غُلامًا زَکِیًّا» عنایت نمود؛ این واژه ممکن است، مرادف کلمه
«مولود مقدس» باشد که در انجیل نیز آمده است.
2. «نشانه خدا» خداوند برای مریم میگوید، این مولود را آیه و نشانه
برای هدایت مردم قرار خواهم داد: «قالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَ
لِنَجْعَلَهُ آیَةً لِلنّاسِ...»
3. «رحمت الهی» «وَ رَحْمَةً مِنّا...»
4. «حقیقتی است انکار ناپذیر» «وَ کانَ
أَمْرًا مَقْضِیًّا»
5. «بنده خدا» حضرت عیسی در گهواره به مردم گفت:«قالَ إِنّی عَبْدُ
اللّهِ...» من بنده خدایم. نه خدا و نه پسر خدا.
6. «صاحب شریعت» «آتانِیَ الْکِتابَ...» «خداوند» برای
من کتاب و شریعت داده شده است.
7. «پیامبر الهی» «وَ جَعَلَنی نَبِیًّا» و مرا نبی و
پیامبر قرار داده است.
8. «مولود مبارک» « وَ جَعَلَنی مُبارَکًا...»
9. «احترام گزار به مادر» ««وَ بَرًّا بِوالِدَتی وَ لَمْ
یَجْعَلْنی جَبّارًا شَقِیًّا»
10. «سخن حق» «ذلِکَ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذی
فیهِ یَمْتَرُونَ»
11. «کلمه الهی» «إِذْ قالَتِ
الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ»
12. خداوند نام او را مسیح و عیسی نهاده است «اسْمُهُ
الْمَسیحُ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ...»
13. در دو دنیا صاحب آبرو است «وَجیهًا فِی
الدُّنْیا وَ اْلآخِرَةِ...»
14. «از مقربان درگاه خداوند است» «وَ مِنَ
الْمُقَرَّبینَ»
15. «در گهواره سخن میگفت»«وَ یُکَلِّمُ النّاسَ
فِی الْمَهْدِ...»
16. «از خوبان و شایستگان است» «... وَ مِنَ
الصّالِحینَ»
17. «خداوند به او کتاب و تورات و انجیل آموخته است»«وَ
یُعَلِّمُهُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ اْلإِنْجیلَ»
18. «فرستاده شده از طرف خدا به سوی بنی اسرائیل است»
«وَ رَسُولاً إِلى بَنی إِسْرائیلَ أَنّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِآیَةٍ مِنْ
رَبِّکُمْ...»
19. «دارای معجزات گوناگون است» «أَنّی أَخْلُقُ
لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فیهِ فَیَکُونُ طَیْرًا
بِإِذْنِ اللّهِ وَ أُبْرِىُ اْلأَکْمَهَ وَ اْلأَبْرَصَ وَ أُحْیِ الْمَوْتى
بِإِذْنِ اللّهِ وَ أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فی
بُیُوتِکُمْ إِنَّ فی ذلِکَ َلآیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ»
20. «تصدیق کننده تورات موسی است» «وَ مُصَدِّقًا
لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ...»
نوشته شده توسط : مهدی محمدی
21. «مثل آفرینش او مانند آفرینش آدم است» «إِنَّ مَثَلَ
عیسى عِنْدَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ
فَیَکُونُ»[27]
22. «او جزء پیامبران الهی است» « إِنّا أَوْحَیْنا
إِلَیْکَ کَما أَوْحَیْنا إِلى نُوحٍ وَ النَّبِیِّینَ مِنْ بَعْدِهِ وَ
أَوْحَیْنا إِلى إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ اْلأَسْباطِ
وَ عیسى وَ أَیُّوبَ وَ یُونُسَ وَ هارُونَ وَ سُلَیْمانَ وَ آتَیْنا داوُودَ
زَبُورًا»[28]
23. مؤید به روح القدس است» «... إِذْ أَیَّدْتُکَ
بِرُوحِ الْقُدُسِ ...»[29]
24. با دعای او خداوند به برای حواریون غذای بهشتی نازل
فرمود» « قالَ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ اللّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَیْنا
مائِدَةً مِنَ السَّماءِ ...»[30]
25. «خدا به انجیل داده است» «...وَ قَفَّیْنا بِعیسَى
ابْنِ مَرْیَمَ وَ آتَیْناهُ اْلإِنْجیلَ ...»[31]
26. مبشر تورات و مبشر به رسالت پیامبر اسلام حضرت
محمد «صلی الله علیه و آله بوده است» «وَ إِذْ قالَ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یا
بَنی إِسْرائیلَ إِنّی رَسُولُ اللّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقًا لِما بَیْنَ یَدَیَّ
مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ
فَلَمّا جاءَهُمْ بِالْبَیِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبینٌ»[32]
27. سر انجام او مصلوب یهودیان قرار نگرفت و از آنجا به سوی
خدا به معراج رفت، «وَ قَوْلِهِمْ إِنّا قَتَلْنَا الْمَسیحَ عیسَى ابْنَ
مَرْیَمَ رَسُولَ اللّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ
...،بَلْ رَفَعَهُ اللّهُ إِلَیْهِ...»[33]
28. «او خواهد آمد و همراه مهدی موعود «عج» فرزند
پیامبرحضرت محمد «صلی الله علیه و آله»خواهد آمد و آمدن او نشانه قیامت است» «وَ
إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسّاعَةِ فَلا تَمْتَرُنَّ بِها وَ اتَّبِعُونِ هذا صِراطٌ
مُسْتَقیمٌ»[34]
[2]. همان، ص19، برگرفته شده
از« گنجینه ای از تلمود، ص45.
[3]. لوقا، 3: 38.
[4]. مرقس،14: 61.
[5]. متی، 1: 21و لوقا، 1:
34- 36.
[6]. متی، 1: 21.
[7]. متی،8: 20، 10: 23،
مرقس،8: 38، 9: 12، لوقا،5: 24، 6: 22، یوحنا، 1: 51.
[8]. متی،1: 13- 16. «لقب
مشهور حضرت عیسی «مسیح» است که لفظ عبری «مشیاح» به معنای مسح شده (تدهین شده =
روغن مالی شده) گرفته شده است. و حضرت عیسی بدست یحی تعمیده داده شده است. و در
قوم بنی اسرائیل رسم بر این بوده است، که افراد برگزیده را برای مأموریت های مهم و
مقدس با روغن مخصوص تدهین میکردند.» (مسحیت، ص16)
[9]. یوحنا، 10: 11.
[10]. نامه پولس به کولسیان، 1:
15. «بنابر، عقیده مسیحیّت، حضرت مسیح، صورت خدای نادیده
و جلوهی بشری خدا است، از طریق او با برخی از صفات و کمالات خدا میشود آشنا شد.»
(مسیحیت، ص17)
[11]. مرقس، 14: 61، یوحنا، 9:
35 - 37و 10: 36.
[12]. یوحنّا،1: 1، 1، 10: 33،
20: 28.
[13]. همان.
[14]. مریم/19.
[15]. مریم/21.
[16]مریم/21.
[17]. همان.
[18]. مریم/30.
[19]. مریم/31.
[20]. مریم/32.
[21]. مریم/34.
[22]. آل عمران/45.
[23]. آل عمران/46.
[24]. آل عمران/48.
[25]. آل عمران/49.
[26]. ال عمران/50.
[27]. ال عمران/59.
[28]. نساء/163.
[29]. مائده/110.
[30]. مائده/114.
[31]. حدید/27.
[32]. صف/6.
[33]. نساء/157 و 158.
[34]. زخرف/61.
نوشته شده توسط : مهدی محمدی
روح القدس
عهد جدید
غالباً،
عهد جدید روح القدس را روح خدا مینامد. ازدیدگاه سنت مسیحی و کتاب های مقدس، روح
جبرئیل فرشتة خدا یا آفریده ای ازآفریدگان و جدای از خدا نیست. به عقیده مسیحیان
وی خود خدا است که در قلوب مردم و در جهان زیست میکند و به عمل اشتغال دارد. او
وجود توانا و فعال خدا در جهان است و عیسی بوسیله همین روح القدس در شکم مادر قرار
گرفت و توسط او، کمی قبل از آغاز بشارت برای تجربه شدن به بیامبان برده شد. همچنین
انجیل ها روح القدس را به شکل کبوتری ترسیم کردهاند که پس از غسل تعمید در رود
اردن بر عیسی فرود آمد و در او استقرار یافت. روح القدس جامعه مسیحیت را ارشاد میکند،
تعلیم میدهد، رازهای خدا را میگشاید و به نویسندگان کتابهای مقدس الهام میبخشد.
وی در عهد جدید به این نام ها خوانده شده است، تسلی دهنده، روح حکمت و ایمان، روح
شجاعت، محبت و شادی.[1]
قرآن کریم
قرآن کریم
در چهار مورد واژه «روح القدس» را بکار برده است؛ در سه جا برای تأییدات حضرت عیسی
مسیح مورد استفاده قرار گرفته، دو مرتبه، آن ا ضمیر غایب: «ایَّدْناهُ بِرُوحِ
الْقُدُسِ» آمده است، و آن در مورد است که خداوند معجزات و بیّنات حضرت عیسی
را بر میشمارد: «آتَیْنا عیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ وَ
أَیَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ...»[2] و «وَ
آتَیْنا عیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ وَ أَیَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ»[3] و
یک مرتبه آن با ضمیر مخاطب: «أَیَّدْتُکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ» بکار
رفته و آن در مورد است که خداوند، حضرت عیسی را به نعمت هایی که به او و به مادرش
ارزانی داشته، متذکر میشود: «إِذْ قالَ اللّهُ یا عیسَى ابْنَ
مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتی عَلَیْکَ وَ عَلى والِدَتِکَ إِذْ أَیَّدْتُکَ بِرُوحِ
الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النّاسَ فِی الْمَهْدِ»[4] و یک
مرتبه دیگر، فقط واژه «رُوحُ الْقُدُس» به تنهایی بکار فته و مورد خطاب
پیامبر اسلام است، «قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّکَ
بِالْحَقِّ لِیُثَبِّتَ الَّذینَ آمَنُوا وَ هُدًى وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمینَ»[5]
در هیچ یکی از موارد مذکور، قرآن کریم، آن را آلوده به شرک
والوهیت، نکرده است، و نقش او نقش فرشته مأمور و حامل پیام الهی است. بیش از این
از روح القدس، تجلیل و تقدیس نشده است.
[1].
توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، ص149.
[2]. بقره/253.
[3]. بقره/87.
[4]. مائده/110.
[5]. نحل/102.
نوشته شده توسط : مهدی محمدی
تثلیث
عهد جدید
تثلیث، در
فرهنگ اناجیل سه گانه، شامل سه عنصر، (پدر «= خدا»، پسر«= مسیح» و روح القدس) میباشد.
با این باور، که، اداره جهان هستی بدست اینهاست.
استاد توفیقی، بر این باور است که تثلیث هرگز در کتاب مقدس
مسیحیان وارد نشده است و نخستین کاربرد شناخته شده آن در تاریخ مسیحیت به سال
180م. باز میگردد.[1]
و برخی دیگر نیز میگوید: در کتاب مقدس که سرچشمه اعتقادات مسیحیت است، اثری
ازتثلیث نیست.[2]
و ایشان این سوال را مطرح میکند که پس ریشهی اعتقاد به تثلیث کجاست؟ و پاسخ میدهد:
ظاهراً ریشهی آن به «اعتقاد نامهی نیقیه[3]»
برمیگردد.[4] اگر
منظور، این باشد که تثلیث در اصل کتاب مقدس یعنی انجیل واقعی مطرح نبوده است، حرف
حقّی است، زیرا تأیید قرآنی دارد. ولی اگر مراد از کتاب مقدس، همین اناجیل فعلی
تحریف شده باشد، نویسنده با این نظریه موافق نیست، زیرا که ریشه آن در عهد جدید به
خوبی نمایان است. اول، نقش پدر، پسر، و روح القدس، در پیدایش داستان حضرت عیسی از
دیدگاه عهد جدید، بسیار برجسته نشان داده شده است.دوم، در تعمید عملاً مسیحیان
مردم را به این اعتقاد، آموزش داده وبرای آنان آمورزش گناه میکنند. و چنین میگویند:
«ایشان را به اسم پدر، پسر و روح القدس تعمید دهید»[5] سوم،
استاد توفیقی خود به تعمید بالا اشاره نموده است. بنابراین، تثلیث ریشه در اناجیل
داشته است که علماء مسیحیت برای چاره اندیشی آن دست و پا میکنند.
قرآن کریم
قرآن کریم،
تثلیث را به هیچ عنوان نمیپذیرد؛ و در ردّ آن میفرماید:«لَقَدْ کَفَرَ
الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاّ إِلهٌ
واحِدٌ وَ إِنْ لَمْ یَنْتَهُوا عَمّا یَقُولُونَ لَیَمَسَّنَّ الَّذینَ کَفَرُوا
مِنْهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ»[6] قرآن، مسیح را رسول، کلمه، و روح خدا میداند
نه شریک خدا: «یا أَهْلَ الْکِتابِ لا تَغْلُوا فی دینِکُمْ وَ لا تَقُولُوا
عَلَى اللّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسیحُ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ
اللّهِ وَ کَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْیَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ...»[7] بیش
از این حجم مقاله اجازه نمیدهد، و الاّ سخن در نفی تثلیث، زیاد است.
[1].همان.
[2].
ادیب آل علی، سید محمد، مسیحیت، ص195، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول 1385.
[3].
اعتقاد نامه نیقیه، «نیقیه» از شهر های آسای صغیر، واقع در کشور ترکیهی کنونی
است. نخستین نزاع الهیاتی، در مسیحیت در باره «تثلیثـ و « ارتباط مسیح با پدر» در
زمان کنستانتین «قسطنطین= پادشاه روم» در قرن چهارم، رخ داد. و علماء مسیحت دو
دسته شدند، برخی منکر تثلیث و چنین استدلال میکردند: خدا از خلقت کاملاً جداست،
پس ممکن نیست مسیحی را که به زمین آمده و چون انسان تولد یافته است، با خدایی که
نمیشود شناخت، یکی بشماریم...پدر، پسر را تولید نمود، پس پسر مخلوق است و از ذات
پدرنیست و به تمام معنا وی را خدا نمیتوان خواند. و عدهی دیگر، به شدت نظر فوق
را ردّ و صاحبان آن را تکفیر نمودند، و قائل به تثلیث شدند که امروزه مطرح است.
برای حل این مشکل، امپراطوی روم، از تفریفقه بیم ناک شدند. و سعی کرد بین دو گروه
آشی بر قرار کند بدین وسلیه، نامه ای به «الکاساندر» رهبر گروهی که از: هم ذات
بودن پسر و روح القدس با پدر را دفاع میکرد. و نامه دیگر به «آدنوس» رهبر گروهی
که قایل به جدایی ذات پدر با پسر بود. فرستاد، و جمعی را تشکیل داد. از آنان خواست
تا این نزاع را به پایان برساند. و آن جلسه با صدور این اعتقاد نامه پایان یافت:
ما ایمان داریم به خدای واحد، پدر قادر مطلق، خدای همهی چیزهای مرئی و نامرئی، و
به خدای واحد عیسی مسیح، پسر خدا، مولود از پدر، یگانه مولود که از ذات پدر است،
خدا از خدا، نور از نور، خدای حقیقی از خدای حقیقی، که مولود است نه مخلوق، از یک
ذات با پدر به وسیله او همه چیز وجود یافت، .... او پس از سلیب زنده شده و فرمان
روایی او پایانی ندارد. ما به روح القدس، پروردگاری که زنده میسازد و از پدر و
پسر صادر میشود و با پدر و پسر پرستش میشود، و آن که از دهان انبیا سخن گفته است
اعتقاد داریم.(مسیحیت، ص196.
[4].
همان. ص195.
[5]. متی،آیات پایانی.
[6]. مائده/73.
[7]. نساء/171.
نوشته شده توسط : مهدی محمدی