: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: لوگوي وبلاگ :
: لوگوي دوستان من :
شخصیت انسان های معمولی در سه ضلع «خانوداه، آموزش و اجتماع»
شکل مییابد و رشد و نمو خود را آغاز میکند. شخصیت های مردان بزرگ و الهی تحت
تأثیر خانواده و ژینیتیک قرار میگیرد ولی اجتماع و آموزش بشری نقشی در شخصیت الهی
شان ندارد. زیرا که آنان در مکتب وحیانی رشد میکنند و مستقیماً مورد توجهات
خداوندی است. از این رو، در این مقاله شخصیت حضرت عیسی از دیدگاه قرآن و عهد جدید،
در قالب خانواده، طی مباحثی چون: (اجداد، مادر، پدر،پسر، روح القدس و تثلیث) بررسی
شده است. و دیگر ابعاد زندگی او، مانند، شخصیّت، باورها، فعالیّتها، مبارزات،
کارنامه و...؛ به منظور رعایت حجم مقاله، طبق خواسته، مرجع ذی ربط، مورد بحث و
ارزیابی قرار نگرفته است. داستان حضرت مسیح «ع» در مباحث بالا، به
صورت مقایسهی، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است، در این راستا، اهل قلم، زیاد
قلم فرسایی نکرده اند، و این کار از نوع خود، ابتکاری و شخصی است. بنابراین، این
بحث از آن جهت ضرورت دارد، که در نوع خود، ابتکاری است. هرچند، اصل داستان، در
قصص قرآن زیاد ذکر شده و مورد و کنکاش قرار گرفته است.
قدیمی ترین منبع موجود در هویّت حضرت عیسی «ع» از دیدگاه
مسیحیان، کتاب عهد جدید است. در این کتاب چهار رساله مستقلی به نام های «متی،
مرقس، لوقیا و یوحنّا» یافت میشوند؛ که هر کدام به نوبه
خود، به شخصیت و ابعاد زندگی آن حضرت پرداخته است. عهد جدید، کتاب الهی نیست، بلکه
دست نوشتههای از شاگران آن حضرت است، آنها در واقع بیانگر داستان، سرگذشت، تاریخ
و دستور العمل های آن حضرت برای جامعه مسیحیّت است. هرچند، مسیحیان معتقد به الهی
بودن این رسالهها هستند، زیرا که نویسندههای آنها را مورد توجه و الطاف خاصّه
حضرت مسیح میدانسته و میدانند.
قمستهای از داستان حضرت مریم، و...؛ اگر مورد بحث قرار
گرفته است، صرفاً به منظور پرداختن به داستان مریم نیست، بلکه برای روشن شدن داستان
حضرت عیسی از دیدگاه قرآن و عهد جدید است. زیرا که حضرت مریم در پرورش حضرت عیسی
نقشی مهمّی را ایفا کرده است.
نوشته شده توسط : مهدی محمدی
نقد و تحلیل
1. میسحیان در عهد جدید، از این جهت اصرار دارند که شجره
نامه حضرت عیسی را به داود پیامبر برساند که پیش گویی عهد عتیق را در مورد منجی و
مصلح که از نسل داود خواهد آمد و پادشاهی او را زنده خواهد کرد؛[4] بر
حضرت عیسی تطبیق دهند. و از سوی دیگر میخواهند نسبت او را به اسحاق برساند. بدین
سبب که مسیحیان، مصلح کل را از فرزندان اسحاق میدانند، آن جا که، گفته است: حضرت
ابراهیم، اسحاق را برای قربانی به قربانگاه برد و خداوند گوسفندی فدیهی او کرد،
تا با زنده ماندنش مصلح جهانی از نسل او پدید آید. [5]
2. شناسنامه که عهد جدید، برای حضرت عیسی ذکر کرده است، از
چند جهت قابل نقد است:
اول؛ شجره نامه انجیل متی، که آن را به سه دستهی چهارده
نفری تقسیم شده؛ دسته سوم سیزده نفر اند، نه چهارده نفر، پس باید افتادگی یا
اشتباهی صورت گرفته باشد. دوم؛ شجره نامه انجیل متی با انجیل لوقا فرق دارد؛ زیرا
که لوقا، نسب عیسی را به آدم، از آدم به خدا میرساند. و حال آن که در انجیل متی
به چنین چیزی اشاره نشده است. سوم؛ شجره نامههای بالا؛ شجره نامه یوسف همسر مریم
است، نه حضرت عیسی و مریم مقدس. چهارماً؛ علی فرض که این شجره نامه ها درست باشد و
بخواهد نسبت حضرت مسیح را ثابت کند، حضرت عیسی از یوسف آفریده نشده، بلکه او به
فرمایش عهد جدید و قرآن از روح القدس فرشتهی مخصوص حامل روح الهی آفریده شده است.[6]اگر
حضرت مسیح پدری به نام «یوسف» داشت، هیچ گاه، خودش را بی پدر معرفی نمیکرد و نمی
گفت: «وَ بَرًّا بِوالِدَتی وَ لَمْ
یَجْعَلْنی جَبّارًا شَقِیًّا»[7]«خداوند،
مرا نسبت به مادرم، نیکوکار قرار داده؛ و جبّار وشقی قرار نداده است.» از این آیه،
به خوبی استفاده میشود که حضرت مسیح پدر نداشته است. اگر پدر میداشت، میگفت: براًّ
بوالدینی، و اگر داشت و یادی از او نمیکرد، قطعاً جزء جبّار وشقی به حساب میآمد.
و حال آن که خودش میگوید: خدا مرا جبّار و شقی قرار نداده است: «وَ
لَمْ یَجْعَلْنی جَبّارًا شَقِیًّا»
قرآن کریم
قرآن کریم، دارای روش زنده، پویا، استوار بر حق و راستی
است؛ از این رو، معتقد است آنچه را که از داستان حضرت عیسی نقل میکند، جز حق و
حقیقت چیزی نیست:«اِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ...»[8] ناسنامه حضرت عیسی را چون اناجیل مفصّل بررسی نکرده است، امّا فقط اشاره کوتاه
به پدرش بنام «عمران» و مادرش به اسم «همسر عمران» (بدون ذکر نام او) نموده است: «إِذْ
قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ...»[9]ای پیامبر، به یاد آور! هنگامی را که همسر عمران گفت...» در جای دیگر حضرت
مریم بنام برادرش هارون مورد خطاب واقع شده است: «یا
أُخْتَ هارُونَ...»[10]«ای
خواهر هارون...!» در سوره انعام، هارون از ذریه ابراهیم برشمرده شده است: «وَ
وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ ...َ مُوسى وَ هارُونَ وَ کَذلِکَ نَجْزِی
الْمُحْسِنینَ»[11] قرآن
مجید، منکر نسبت حضرت عیسی به ابراهیم خلیل نیست؛ منتها، نسبت او را به بنیانگزار
توحید از راه شجره نامه مادرش حضرت مریم «س» میرساند. «وَ تِلْکَ حُجَّتُنا
آتَیْناها إِبْراهیمَ عَلى قَوْمِهِ... وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ ....
وَ زَکَرِیّا وَ یَحْیى وَ عیسى وَ إِلْیاسَ کُلُّ مِنَ الصّالِحینَ.»[12] «اینان (یعنی ذرّیهی حضرت ابراهیم)
حجج و آیات ما بر قوم او هستند،که به ابراهیم بخشیده و دادهایم. (مانند) حضرت
اسماعیل، اسحاق، یعقوب، ....،زکریا، یحیی، عیسی و الیاس پیامبر، که همگان از
صالحان و پیامبران الهی هستند.»
این آیات به روشنی میرسانند، که مریم از مقام والای برخور
دار است. و خداوند به وسیله او زن را موجود با ارزش و الهی معرفی نموده است. و
خداوند به پاس احترام و زحمات مریم مقدس، شجره طیبه حضرت مسیح را از ناحیه مادر،
به حضرت ابراهیم نسبت میدهد؛ و میخواهد بگوید: زن در نزد خداوند مثل مرد است،
هیچ تفاوتی در ارزش هایی الهی ندارد. بلکه مادری چون مریم بالاتر از خیلی مردها
است؛ «... وَ لَیْسَ الذَّکَرُ کَاْلأُنْثى ...»[13]از همه
بالاتر، خداوند در قرآن کریم، خبر داده است، که ذریه آل عمران، بوسیله حضرت مریم
حفظ و بر عالم برتر شمرده شده است.«إِنَّ اللّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحًا وَ
آلَ إِبْراهیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمینَ»[14]زیرا که
نسل عمران، از چهار شخصیت بزرگوار به نسل های پسین رسیده است و آنان عبارت اند از:
حضرت موسی کلیم، برادرش هارون، مریم مقدس.، و فرزندش عیسی مسیح (ع) و قرآن از آنان
به نام آل عمران یاد کرده است و یکی از سوره هایش را بنام «آل عمران» به آنان
اختصاص داده است.
[1].
متی1:1- 17.
[2].
متی1:17.
[3].
لوقا 3: 23- 38.
[4]. اشعیاء،11: 1و 2 و 4 و ....
[5]. عهد قدیم، پدایش، 22: 1.
[6]. آل علی، سید محمد ادیب، مسیحیت، 4، مرکز مدیریت
حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1385.
[7]. مریم/32.
[8]. ال عمران/62.
[9]. آل عمران/35.
[10]. مریم/28.
[11]. انعام/84.
[12]. انعام/83 – 85.
[13]. ال عمران/36.
[14]. آل عمران/33.
نوشته شده توسط : مهدی محمدی
مادر
عهدجدید
سه کتاب انجیل، مادر آن حضرت را «مریم» و پدر او را «یوسف»
معرفی کرده اند. و معتقدند که مریم با یوسف نامزد بوده، قبل از آن که باهم ازدواج
کنند، حضرت مریم از روح القدس حامله میشود. و شوهرش یوسف چون که مردی صالح بود،
نخواست او را عبرت کند، پس اراده کرد تا او را پنهانی رها کند. او غرق در
این گونه افکار بود که بخواب رفت، در خواب فرشته ای را دید که به او گفت: یوسف،
پسر داود، از ازدواج با مریم نگران مباش، کودکی که در رحم اوست، از روح القدس است
او پسری خواهد زایید و تو نام او را «عیسی» یعنی (نجات دهنده) خواهی نهاد چون او
قوم خود را از گناهانشان خواهد رهانید. و این همان پیغامی است که خداوند قرنها قبل
به زبان نبی خود «اشعیا» فرموده بود: که بنگرید دختری باکره آبستن خواهد شد و پسری
بدنیا خواهد آورد و او «عمانوئیل» (یعنی خدا با ما) خواهند نامید. چون یوسف بیدار
شد، طبق دستور فرشته عمل کرد و مریم را به خانه اش آورد تا همسر او باشد اما با او
همبستر نشد تا وقتی که او پسرش را بدنیا آورد، و یوسف او را عیسی نام نهاد.
متن فوق که برگرفته از عهد جدید است، بیشترین تجلیل و تقدیس
را از یوسف به عمل آورده است؛ و حال آن که او به گفته قرآن کریم، در این داستان
نقش چندانی ندارد، و این نِمادی از مرد سالاری است؛ که در کتاب عهد جدید حاکم
است.از این رو، در عهد جدید، از حضرت مریم «س» چندان تعریفی و تمجیدی نشده است. مهمترین
تجلیلی که اناجیل درمورد حضرت مریم دارند:
1. «آبستن شدن حضرت مریم توسط فرشته» راجع به «آبستن
شدن آن بانو به فرزندی موعود است که وارث تاج و تخت پدرش داود خواهد شد»[1] ز
این رو، یکی از نویسنده گان مسیحی چنین گفته است: «تولد خداوند مجسم از یک دو
شیزه، پیشنهادی از ناحیهی فرشتهی خدا بود که مریم میتوانست آن را نپذیرد، امّا
وی با اطمنان کامل که به محبت خداند داشت، خود را برای پذیرش ننگ اجتماعی آماده
کرد، تولد کودک بدون پدر را پذیرفت، هرچند که جامعه آن روزی به او نسبتهای
ناپسندی داده است، و حضرت مریم بدین سان، نقش بزرگی در نجات بشریت ایفا کرد.»[2]
2.«پاکی مریم» و دیگر تجلیل های اناجیل از حضرت
مریم مقدس، پاکی او از هرگونه گناه است، با این که مسیحیان بر این باورند که تمام
انسان ها تا زمانی که غسل تعمید نیافته اند، دارای «گناه ذاتی»هستند. شاید این
بخاطر پاکی حضرت مسیح است که مسیحیان فقط او را ذاتاً پاک میشمارد.3.«معراج مریم» معراج مریم، (بدین معنی که هم چون
فرزندش زنده و در آسمان هاست یا در دل خاک آرمیده است!) به هنگام مصلوب شدن حضرت
مسیح، از گونه های دیگری تجلیل اناجیل از مقام و منزلت مریم است. پیشتر، پروتستان،
معراج حضرت مریم را مردود یا دست کم بدون دلیل میدانند.[3] ولی
کاتولیک ها، بر این باورند که حضرت مریم به آسمان ها رفته است. در سال 1950 م، پاپ
پیوس دوازدهم این باور را جزء اصول ایمانی تعریف کرد، وی اعلام کرد: «به کلیسا
الهام شده است که مریم نیز هم چون مسیح، به طور یقین، با همین بدن به آسمان صعود
کرده است.[4]
نکته: معراج حضرت مریم را یهودیان قبول
ندارند، از این رو، در کتاب عهد عتیق از معراج او سخنی به میان نیامده است. این
امر، فقط در اناجیل آمده است، حضرت مریم هنگام مصلوب شده مسیح کنار بدن ایشان بوده
است. و این مفکوره، بعدها توسط پاپها، به جامعه مسیحیت منتشر شده است؛ همان طوری
که پیوس داوزدهم، گفت این امر( یعنی معراج حضرت مریم) به کلیسا الهام شده است.
4. «پرستش مریم» این نکته را عهد قدیم و عهد جدید،
متذکر نشده، حتی اگر از هر مسیحی پرسیده شود، منکر این امر است. ولی قرآن کریم،
خبر داده و قرآن چون کتاب الهی و تحریف نشده است، پس حرف آن، سخن حق است؛ آن جا که
میفرماید: «وَ إِذْ قالَ اللّهُ یا عیسَى ابْنَ
مَرْیَمَ ءَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنّاسِ اتَّخِذُونی وَ أُمِّیَ إِلهَیْنِ مِنْ دُونِ
اللّهِ قالَ سُبْحانَکَ ما یَکُونُ لی أَنْ أَقُولَ ما لَیْسَ لی بِحَقِّ إِنْ
کُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما فی نَفْسی وَ لا أَعْلَمُ ما فی
نَفْسِکَ إِنَّکَ أَنْتَ عَلاّمُ الْغُیُوبِ»[5] «ای
پیامبر! یاد آر، آن هنگامی را که خداوند به عسی بن مریم گفت: آیا تو برای مردم
گفتهاید: مرا و مادرم را معبودی غیر از خدا بر گزینید، عیسی گفت: خدایا تو منزهی،
برای من سزوار نیست، آنچه را که حق نیست، بگویم؛ اگر گفته باشم، تو از آن آگاهی،
زیرا که تو از ضمیر و نفس من با خبری، من هستم که از ضمیر ربوبی تو چیزی نمیدانم،
خدایا! تو از اسرار و پنهانها با خبر هتسی»
از آیه فوق به خوبی استفاده میشود که جامعه مسیحیت دچار
انحراف پرستش و عبودیت شده است؛ و مریم مقدس را پرستش میکردهاند، والاّ خداوند
بدون جهت حضرت مسیح، پیامبر الهی را مورد مذمت و توبیخ قرار نمیدهد.
[1]. لوقا،1: 28.
[2]. آل علی، سید محمد ادیب،
مسیحست،ص40،بنقل از:( هاروی کاکس، مسیحیت، ص67، ترجمهی عبد الرحیم، سلمیانی.
[3]. همان، 43، بنقل از: همان،
ص68.
[4]. همان، به نقل از: (
روزنامه اطلاعات، مورخهی 25/ 5/ 1378، ص13، به نقل از مسیحیت شناسی مقایسهی،
ص30.
[5]. مائده/116.
نوشته شده توسط : مهدی محمدی
قرآن کریم
قرآن کریم بیشترین تجلیل را از مقام و منزلت حضرت مریم مقدس
نموده، زیرا که، او از بزرگترین شخصیت های جهان زن در عرصه تاریخ و در ادیان توحید
است. قرآن کریم، مادر آن حضرت را «مریم» میداند، همان مریم که از ابتدای پیدایش
از طرف مادر، در راه خدا نذر و آزاد و هدیه الهی بر شمرده شده است.«إِذْ
قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنّی نَذَرْتُ لَکَ ما فی بَطْنی مُحَرَّرًا
فَتَقَبَّلْ مِنّی إِنَّکَ أَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ»[1]آن
مریمی، که فقط خداوند از سرّ وجود او آگاه است: «وَ
اللّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ...»[2] آن
زنی که هیچ مردی به بلندای مقام او نرسد: «... وَ لَیْسَ
الذَّکَرُ کَاْلأُنْثى ...»[3]، آن
مریمی که مادر به اذن حضرت حق، او را «مریم» نام نهاد:« وَ إِنّی
سَمَّیْتُها مَرْیَمَ ...»[4] آن
مریمی که پناهگاه او خدا و ذریه او از شیطان رجیم محفوظ است:«وَ إِنّی أُعیذُها
بِکَ وَ ذُرّیَّتَها مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ»[5] آن
هدیهی که خدا او را به احسن وجه پذیرفته است:«فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ
حَسَنٍ ....»[6]
آن شجره طیبهی که چه زیبا درخشید: «وَ أَنْبَتَها نَباتًا حَسَنًا...»[7] آن
زنی که پیامبر الهی «زکریّا» عهده دار امر او شد:«وَ کَفَّلَها زَکَرِیّا...»[8] آن
زنی که در دنیا از میوه های بهشتی بهره مند شده است:«کُلَّما
دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقًا قالَ یا مَرْیَمُ
أَنّى لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ
بِغَیْرِ حِسابٍ»[9] ، آن
مریمی که در حضور او دعا زکریّا مستجاب شد و خداوند به زکریّا یحیی پیامبر عنایت
فرمود:«هُنالِکَ دَعا زَکَرِیّا رَبَّهُ قالَ
رَبِّ هَبْ لی مِنْ لَدُنْک ذُرّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاءِ»[10] «فَنادَتْهُ
الْمَلائِکَةُ وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلّی فِی الْمِحْرابِ أَنَّ اللّهَ یُبَشِّرُکَ
بِیَحْیى مُصَدِّقًا بِکَلِمَةٍ مِنَ اللّهِ وَ سَیِّدًا وَ حَصُورًا وَ نَبِیًّا
مِنَ الصّالِحینَ»[11]
آن مریمی که خدا او را برگزیده:«وَ إِذْ قالَتِ
الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفاکِ ...» و او را پاکیزه
داشته: «وَ طَهَّرَکِ...» و او را
بر همه زنان دو عالم برگزیده است:«وَ اصْطَفاکِ عَلى نِساءِ الْعالَمینَ»[12]
و آن مادر مقدسِ که همیشه اوقات مورد خطاب فرشته های الهی
بوده: «و إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ...»، آن
مریمی که به کلمه الهی بشارت یافته:«یا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ یُبَشِّرُکِ
بِکَلِمَةٍ مِنْهُ»،
آن مریمی که فرزندش عیسی مسیحِ از مقربان درگاه الهی و در
دو جهان آبرومند است: «اسْمُهُ الْمَسیحُ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجیهًا فِی
الدُّنْیا وَ اْلآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبینَ»[13] آن مریم
که خداوند به حضرت عیسی پیامبرش میفرماید: یاد آور، آن هنگامی را که نعمت خویش را
بر تو و بر مادرت «مریم» سرا زیر نمودم؛ «ِاذْ قالَ
اللّهُ یا عیسَى ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتی عَلَیْکَ وَ عَلى والِدَتِکَ»[14]، و آن
مریم که خداوند به راستی او گواهی میدهد: «مَا الْمَسیحُ
ابْنُ مَرْیَمَ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَ أُمُّهُ
صِدِّیقَةٌ...»[15]
در باره حضرت مریم، هرچه بگویم، قرآن کریم، حرف تازه و
ویژگی خاص او را همچنان حکایت میکند، از این رو، تنها زنی که نامش به صراحت در
قرآن آمده است، حضرت مریم مقدس است. نام وی 34 مرتبه در قرآن ذکر شده است، ذکر
کثیری است، علاوه بر آن سوره نوزدهم قرآن بنام «مریم» به احترام او، نام نهاده شده
و سوره سوم قرآن «آل عمران» بنام خانواده او نام گذاری شده است. نگارنده از علم کم
خویش یاد او را با این ذکر از قرآن که او را الگوی همگان معرفی کرده است به پایان
میبرد: «وَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ
إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنی مِنْ فِرْعَوْنَ
وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمینَ، وَ مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ
الَّتی أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فیهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِکَلِماتِ
رَبِّها وَ کُتُبِهِ وَ کانَتْ مِنَ الْقانِتینَ»[16] «خداوند،
چه زیبا برای مؤمنان، مثل زنده است، مثلِ زن فرعون را، آن گاه که در برابر خدایش
عرضه داشت: خدای من، خانهی نزد خویش در بهشت برایم بساز، و مرا از فرعون و کردار
«زشت» او، و قوم ظالم و ستم گرش، نجات ببخش! و باز چه خوب و بجا ضرب المثل زده آن
مثلِ مریم دختر عمران که نیکو حجابش را حفظ کرد و از آن سبب روح (یعنی عیسی رو ح
الله) در او دمید، و چه خوب سخنان پروردگارش و کتب آسمانی را تصدیق نمود، و سر
انجام جزء پرهیزکاران واقعی قرار گرفت.»
[1]. آل عمران/35.
[2]. آل عمران/36.
[3]. ال عمران/36.
[4]. آل عمران/ 36.
[5]. آل عمران/36.
[6]. آل عمران/37.
[7]. آل عمران/37.
[8]. آل عمران/37.
[9]. آل عمران/37.
[10]. آل عمران/38.
[11]. آل عمران/39.
[12]. آل عمران/42.
[13]. آل عمران/45.
[14]. مائده/110.
[15]. مائده/75.
[16]. تحریم/11 و 12.
نوشته شده توسط : مهدی محمدی
پدر
عهد جدید
در عهد عتیق،
یهودیان به خداوند نسبت «پدر بودن» را میدهند. هرچند در باره مفهوم آن و نیز این
که خدا پدر کیست، اختلاف نظر دارند.[1]
مسیحیان در عهد جدید علاوه به پیروی از عهد قدیم، واژه پدر را به منظور تولد معجزه
آسای حضرت عیسی مسیح، توسط فرشته روح القدس، به خداوند نسبت میدهند: زیرا، در
زمان تولد حضرت مسیح کسی از او سوال کرده است: «آیا تو مسیح پسر خدای متبارک هستی؟
حضرت عیسی گفته باشد: «من هستم»[2] و در
جادی دیگر مینویسد: پدر (یعنی خدا) پسر خود را (یعنی مسیح) را در جهان نفرستاد تا
داوری کند، بلکه تا بوسیله او جهان نجات یابد.[3] و در
انجیل متی چنین آمده است: «پس شما این طور دعا کنید: ای پدر ما که در آسمانی نام
تو مقدس باد....»[4]
ودر مورد دیگری گفته شده است: «هیچ کس را در زمین پدر خود مخوانید، زیرا پدر شما
یکی است و او در آسمان است»[5]
شاید علت پدر خواندن خداوند بدین سبب باشد، که یک نوع رابطهی
بین حضرت مسیح و خداوند، مسیحیان تصور کردند، و برای بهتر فهمیدن این رابطه، واژه
«پدر» را بر ذات حق تعالی و کلمه «پسر» را
بر حضرت مسیح، استعمال و اطلاق کردند. و اگر این باشد، استعمال کلمه پدر بر خدا و
پسر بر مسیح مجازی است.
قرآن کریم
قرآن
کریم، درست است که داستان آفرینش حضرت عیسی مسیح را معجزه آسا میداند، ولی چنین
نیست که خدا را پدر و مسیح را پسر معرفی کند؛ آن جا که میفرماید: «ای پیامبر!
در قرآن، از مریم یاد کن، آن هنگامی که، از خانواده اش جدا شد و در ناحیه (شرقی
بیت المقدس) قرار گرفت، میان خود و آنان حجابی افکند، در این هنگام، ما روح «فرشته»
خود را به سوی او فرستادیم و او در شکل انسان بی عیب و نقص بر مریم ظاهر شد، مریم
(سخت ترسید) و گفت: من از شر تو به خدای رحمان پناه میبریم، اگر پرهیز گاری(دست
از این کار بردار)، فرشته گفت: من فرستاده پروردگار تو هستم، (آمده ام) تا به تو
پسر پاکیزه ای ببخشم. مریم گفت: چگونه من داراری پسر خواهم شد و حال آن که هیچ
بشری مرا لمس نکرده است و من زن آلودهی نیستم؟ فرشته گفت: این چنین است، اراده
خدا، ... سر انجام مریم حامله شد...»[6]
قرآن کریم، به شدت
تمام رابطه پدر و پسری را از خداوند و حضرت مسیح رد میکند: «ما کانَ لِلّهِ
أَنْ یَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحانَهُ إِذا قَضى أَمْرًا فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ
کُنْ فَیَکُونُ»[7] «هرگز
برای خداوند سزاوار نیست که فرزندی اختبار کند، خداوند منزه است( از چنین کاری)
ولی هرگاه چیزی را فرمان دهد، که باش، همان آن موجود خواهد شد» چنان که داستان
تولد حضرت عیسی از این قرار است.
و حضرت عیسی (علی نیبنا) نیز این نوع رابطه را قبول نداشته؛
آن جا که فرموده است: «وَ إِنَّ اللّهَ رَبّی وَ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا
صِراطٌ مُسْتَقیمٌ»[8] «ای
بنی اسرائیل! همانا، خداوند، پروردگار من و پروردگار شماست، (نه پدر من و پدر شما)
پس او را بپرستید، (زیرا که اعتقاد به ربوبیّت خدا و پرستش او و بندگی ما) این
همان راه راست و مستقیم است.
امّا درعین حال، قرآن کریم، خبر از اختلاف گروهایی (از
یهودیان و مسیحیان) داده است: «فَاخْتَلَفَ اْلأَحْزابُ مِنْ بَیْنِهِمْ
فَوَیْلٌ لِلَّذینَ کَفَرُوا...»[9] «احزاب
و گروهایی (مردمی) از پیش خود شان اختلاف کردند،پس وای بر حال آنان که نسبت به خدا
کفر ورزیدند...»بنابراین، از دیگاه قرآن، رابطه پدر و پسر در داستان حضرت مسیح بکلی
منتفی و به هیچ عنوان قابل قبول نیست.
[1].
سلیمانی اردستانی، عبد الرحیم، پسر خدا در قرآن و عهدین، ص17، مؤسسه آموزشی و
پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، 1378، قم.
[2]. مرقس،14: 61.
[3]. یوحنا،3: 16.
[4].
متی، 6: 9.
[5].
متی، 22: 9.
[6]. مریم/16 – 22.
[7]مریم/35.
[8]. مریم/36.
[9]. مریم/37.
نوشته شده توسط : مهدی محمدی